◕‿◕❤دست نوشته های دختری که من باشم❤◕‿◕

اﮔﻪ ﯾﻪ ﺟﺎ ﺩﻋﻮﺍﺑﺸﻪ:
ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯿﻪ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﻣﯿﮑﺸﻪ...!
ﺁﻟﻤﺎﻧﯿﻪ ﻓﻮﺵ ﻣﯿﺪﻩ ﻣﯿﺮﻩ..!
ﺳﻮﺋﯿﺴﯿﻪ ﺟﺪ ﻣﯿﮑﻨﺘﺸﻮﻥ...!
ﻋﺮﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ...!!

.

.

.

.
ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻪ ﻓﯿﻠﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ!!!!


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 10 شهريور 1393برچسب:طنز,جوک,مطالب طنز,خنده دار,ضد دختر,ضد پسر,خرید,ایرانی,آلمانی,آمریکایی,سوئیسی,عرب,فیلم,فرار,فحش,فوش, :: 16:26 :: توسط : m-sh

بوی خوشششششششششششششششششششششششششششش نسیم تابستونی به مشام میرسه(یکی نیست بگه تو تابستون نسیم کجا بوده آخه؟؟؟؟؟!!!!!!)

امتحانات به پایان رسیدهههههههههههههههههههههههه.......

یه مدت گیر استرس امتحانا بودم حالا گیر استرس کارنامه و نمره های درخشانمم.........

برام دعا کنید شهریوری نشم که خودمو دار میزنم ..............

از بس من تنبلی کردم تو این امتحانا حالا هم حقمه ولی خدایی تک حقم نیست.........

جا شما که نه ولی جا دشمنتون خالی واسه امتحان زبان من هیچی نخونده بودم.......

یعنی اگه یه خر میرفت جا من امتحان میداد صددرصد 20 زده بود تو گوشش..........

بله.......من یه همچین نابغه ایم...........

ترم یک از نمره اقتصادم میترسیدم ولی حالا خیالم از اقتصاد راحته.........معلمم گفت 20 شدم.........

یعنی وقتی گفتا کف کردم اساسی........دهنم اندازه دهن کروکدیل باز شده بود.................

دوستامم یکسره فحشم دادن که کوفتت بشه و از این حرفا.........

بقیه امتحانامم که 20 نمیشم ولی کم هم نمیشم شاید 20 هم شدم چون اقتصاد 1درصد هم احتمال نمیدادم 20 بشم.........

حالا بی خی خی درس......تابستونو عشقه........

دارم میرم مشهد.........برای همتون دعا میکنم.........شما هم برام دعا کنید لطفا........میسی........بای بای دوستای گلمممممممممممممممممممممم.....



یه روز رفته بودیم روستا.....اونجا یکی از فامیلامون یه خونه داره چون هواش خیلی خوبه میریم اونجا وگرنه اصلیتمون مال اونجا نیست.....

خلاصه مواظب دخی عمه بودم.....اون موقع 4 سالش بود....یکی از پسمل عموها رفته بود نزدیک یه طویله حیوونا رو ببینه....

داشتم با دخی عمه بازی می کردن یهو پسمل عمو رو دیدم که داشت می دوید سمتم....

همونجور که داشت میومد صدام کرد و گفت:خر.....خر......

خونم جوش اومد گفتم:خودتی......بی تربیت.....

بیچاره گفت:فحش نمیدم که بهت برمیخوره.......خر دنبالم کرده.....

منو میگی دو تا پا داشتم 5 تا دیگه هم قرض کردم و دست دخی عمه رو ول کردم و الفرار.....

دخی عمه وایساده بود بر و بر منو نگاه می کرد ولی بعد زد زیر گریه......

حالا ما هی به این میگیم بیا مگه از جاش تکون می خورد....

خره هم همین طور نزدیک تر میشد.....

خلاصه......رفتم سمت دخی عمه دستشو گرفتم و دوباره الفرار......وقتی به یه جای امن رسیدیم دستشو ول کردم دیدم با یه نیش باز زل زده بهم.....

یه ذره نگاش کردم بهش میگم:احیانا سرت به جایی نخورد؟؟؟؟؟

میگه:نه.....

بی خیالش شدم .....وقتی پسمل عمه رسید ازش قضیه رو پرسیدم.....آقا خررو اذیت کرده بوده اونم رم کرده اینم فرار رو بر قرار ترجیح داده......یعنی اون روز دلم می خواست این حیوان آزار و هم چنین مردم آزار رو با دستای خودم خفش کنم......

فک و فامیله داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



ادامه مطلب...

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد

درباره وبلاگ
بار خدایا… از کوی تو بیرون نرود پای خیالم.. نکند فرق به حالم.. چه برانی چه بخوانی، چه به اوجم برسانی، چه به خاکم بکشانی.. نه من آنم که برنجم، نه تو آنی که برانی
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دست نوشته های دختری که من باشم....!!!!! و آدرس man-to-zendegi-love.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 91
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 139
بازدید ماه : 591
بازدید کل : 247146
تعداد مطالب : 355
تعداد نظرات : 254
تعداد آنلاین : 1



داستان روزانه